♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
زيباترين قسم سهراب سـپهري
به حباب نگران لب يک رود قسم، و به کوتاهي آن لحظه شادي که گذشت
غصه هم ميگذرد
آنچناني که فقط خاطره اي خواهدماند
لحظه ها عريانند
به تن لحظه خود،جامه اندوه مـپوشان هرگز
زندگی ذره كاهیست
كه كوهش كردیم
زندگی نام نکویی ست
كه خارش كردیم
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار
زندگی نیست بجزدیدن یار
زندگی نیست بجزعشق
بجزحرف محبت به كسی
ورنه هرخاروخسی
زندگی كرده بسی
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد، دوسه تاكوچه وپس كوچه واندازه یك عمر بیابان دارد
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم
*baghal*
صبح امروزکسی گفت به من:
تو چقدر تنهایی
گفتمش در پاسخ
تو چقدر حساسی
تن من گر تنهاست
دل من با دلهاست
دوستانی دارم
بهتر از برگ درخت
که دعایم گویند و دعاشان گویم
یادشان دردل من
قلبشان منزل من
صافى آب مرا يادتو انداخت،رفيق
تو دلت سبز
لبت سرخ
چراغت روشن
چرخ روزيت هميشه چرخان
نفست داغ
تنت گرم
دعايت با من